پدر
و مادر با عشق دادن به فرزندشان ميتوانند چشمه عشق را براي هميشه در
فرزندشان به وجود بياورد و فرزندش "محتاج" محبت نخواهد بود بلكه مشتاق محبت
خواهد بود.
ادم مهربان:
در رابطه با ديگران خودم را خوب ميدانم و شما را خوب ميدانم. من خواستني هستم و شما خواستني هستيد. بيش از ٧٠ درصد مردم امريكا فكر ميكنند خوب نيستند. پس ميريم دنبال پول، جراحي زيبايي يا چاپلوسي و مهرطلبي يا كارهاي ديگر تا خوب به نظر بيام.
پس وقتي من خودم را دوست داشته باشم كار خوب ميكنم از انجام ان كار لذت ميبرم و با ان رشد ميكنم مثل محبت به ديگران.
پس وقتي به شما لطف ميكنم نه انتظار تشكر دارم نه منتي ميگذارم نه در اين دنيا يا دنياي ديگر انتظار پاداش ندارم چون من با رشدي كه كردم پاداش خود را گرفتم.
اگر مهربان نيستيم سه اتفاق ميافتد:
مهرطلبي: من محتاج محبتم پس تمام مدت ميخوام به همه ثابت كنم خوبم پس مرا دوست داشته باشيد پس من خودم را قرباني ميكنم تا مرا دوست بدارند.
خودخواهي: خودم را در ظاهر بزرگ و بي نياز نشان ميدهم اما در باطن رنج ميبرم و رنج ميدهم.
عزلت طلب: از ديگران جدا ميشوم تا اسيب نبينم.
٦٠ ويژگي افراد مهرطلب:
نيازمند تصويب و تصويب ديگران است.
توانايي نه گفتن به درخواست ديگران را ندارد و اگر نه بگويد دچار عذاب وجدان و حس بد مي شود.
خجالت مي كشد كه حق خود را مطالبه كند.
نسبت به رفتار و گفتار اشتباه ديگران مخالفت اشكاري نمي كند. (غیبت دائمی و پشت سر راحت حرف میزند ولی رودررو هرگز)
به راحتي نظراتش را بيان نمي كند.
توهين را تحمل ميكند اما تمسخر را نه.
از انچه براي شما مهم است تعريف و تمجيد مي كند.
رفتارش بر اساس حس و احساس است نه تفكر، به همين دليل اصرار به غذا دادن به شما در مهماني دارد. اگر محبتش را قبول نكنيد خشمگين مي شود و زود به او بر میخورد.
مهر و كين را با هم دارد. به فرزندش مي گويد بخور عزيزم بخور قربونت برم بخور وگرنه ميزنم تو سرتا
شخصيت غصه خوري دارد.
حتي در شرايط خوب احساس ياس ميكند مبادا اوضاع به سمت بدي برود.
پر توقع و پر انتظار است. در ازاي محبت و خوبي انتظار تشكر و محبت دارد.
نا اشكار شما را سرزنش ميكند و انتظار ديدن پشيماني شما را دارد. به طور مثال مي گويد عيب ندارد دير امدي اما انقدر منتظر موندم سر دردم شروع شد.
احساس مي كند به اين دنيا امده به بقيه خدمت كند. (و معمولا در اين راه همسر و فرزندش را اسيب ميزند يا فدا ميكند. مثلا از وقت خواب فرزندش ميزند كودكش رنج ميكشد اما نميتواند به مهمانان بگويد ديروقت شده و وقت خواب است.)
براي خودش خسيس است و نسبت به ديگران دست و دل باز (همه ی چیزهای خوب برای مهمان است، بد برای خود)
ويژگي هاي بهتر بودن (مومن، پاك، نجيب) را ميپذيرد اما ويژگي هاي برتر بودن (نشان دادن ماشين گرانقيمت و حرف زدن در مورد ان) را دوست ندارد.
قضاوت ديگران براش ملاك خوبي و بديست.
از اينكه از ديگري تعريف شود حس خوبي ندارد (حسادت پنهاني)
احساس مي كند كمتر و پايين تر از ديگران است.
از اينكه به او احترام بگذارند (او را بالا ببرند) خوشنود مي شود.
فرمانبرداري را خوبي خود ميداند.
شخصيتي وابسته دارند (نيازهاي فيزيكي و عاطفيشان از طريق ديگران براورده ميشود- احساس و انديشه اش متصل به ديگران است)
در زندگي به دنبال مقصر و گناهكار است. (اگر كسي صد بار از ما بخواهد كاري كنيم روزي كه ان كار را انجام داديم مسئول فقط خود ما هستيم)
خود را بدهكار ديگران ميداند و هميشه در حال عذرخواهي و تشكر كردن است.
از ترس خودخواه نبودن از زندگي لذت نميبرد.
مراقبت و مواظبت از خود را خودخواهي ميداند براي خانواده ش همه كار مي كند براي خودش نه
احساس ميكند هر جايي ميرود بايد كار مفيدي براي ديگران انجام دهد.
چون خودش را خوب نميداند غالب مواقع احساس تنهايي ميكند.
علاقه يي ندارد در يك جمع از او تعريف و تمجيد شود.
مظلوميت را دوست دارد چون مظلوميت را حقانيت مي داند.
براي جلب محبت ديگران نشان ميدهد كه همه را دوست دارد. براي جلب محبت ديگران حاضر است فداكاري كند.
نميتوان روي حرفهايشان حساب كرد.
چون برتري را خوب نميداند امادگي باختن در بازيها را دارد.
چون خودش را خوب نميداند جمله ش را با جاي فلاني اينجا خالي شروع ميكند.
به شدت از خودش و اوضاع ناراضيست.
وقتي عاشق ميشود در مقابل معشوق تسليم كامل است.
رفتار بد ديگران را تحمل ميكند چون ضعيف بودن را محق بودن ميداند.
از تغيير و تنوع دوري ميكند.
فقط براي ديگران زندگي ميكند به دنبال براورده كردن نياز ديگران است ( و موضوع ابرو از اينجا اغاز كيشود.)
با كسي كه مورد تاييد بقيه نيست ازدواج نميكند.
چون در طلب جلب محبت ديگران است بسيار مبادي اداب است (اين افراد به همين دليل در پي تربيت فرزندي مودب هستند و در اين راه فرزندشان را از پا در مي اورند تا بقيه بگويند چه بچه مودبي داري)
ظاهري ارام و دروني نارام دارند.
با كساني از انها خوشش نميايد هم دست به تعارف ميزند.
بسيار از انكه از او تشكر و قدرداني شود اهميت مي دهد.
براي خودش و ديگران محدوديت ايجاد ميكند (به همين دليل فرزندانشان با محدوديت هميشگي مواجهند)
اهل قضاوت و پيش داوري هستند. (دوستم يك دروغ گفته هزارتا حرف راست به او صفت دروغگويي ميدهم)
غرور خود را از طريق كوچك كردن خود و متواضع و فروتن بودن نشان ميدهد.
شعار مي دهد اما به ان عمل نميكند (به فرزندش ميگويد ورزش كن خودش اهل ورزش نيست)
اهل وظيفه است بعني كاري كه كسي به او تحميل ميكند اما مسئول نيست يعني كاري كه اختياري انجام شود. (كارهاي خوب را به خاطر ديگران ميكند. مثلا ظاهر نامرتب در خانه و ظاهر اراسته در بيرون)
به دنبال رسالت و پيامبريست بنابراين به دنبال نجات ديگران است.
اهل مذهب و خرافات است اما اهل سياست نيست. (از جمله قانون حلقه ها، قانون جذب محبت، و بسياري از خرافات شبيه علم)
اهل ترحم است و به خاطر همين حس با كسي ازدواج ميكند.
فاميل را خوب ميداند و غريبه را نه (معمولا فقط با فاميل رفت و امد دارند)
اغازگر خوبيست اما تمام كننده خوبي نيست.
اهل قضا و قدر و سرنوشت است و علاقه به فال گرفتن و استخاره دارد. (چون حاضر نيست مسئوليت زندگي خود را قبول كند)
مضطرب و نگران است به همين دليل دچار بيماري هاي روان تني مثل اسم ميگرن ... ميشود.
حالت خفيف افسردگي دارد.
خشمش را بروز نميدهد.
خجالتيست. فرد خجالتي خود را بد ميداند به همين دليل مواد مخدر و الكل استفاده ميكند تا حال بهتري داشته باشد.
خلاصهای از سخنرانی دکتر فرهنگ هلاکویی پیرامون مهرطلبی
ادم مهربان:
در رابطه با ديگران خودم را خوب ميدانم و شما را خوب ميدانم. من خواستني هستم و شما خواستني هستيد. بيش از ٧٠ درصد مردم امريكا فكر ميكنند خوب نيستند. پس ميريم دنبال پول، جراحي زيبايي يا چاپلوسي و مهرطلبي يا كارهاي ديگر تا خوب به نظر بيام.
پس وقتي من خودم را دوست داشته باشم كار خوب ميكنم از انجام ان كار لذت ميبرم و با ان رشد ميكنم مثل محبت به ديگران.
پس وقتي به شما لطف ميكنم نه انتظار تشكر دارم نه منتي ميگذارم نه در اين دنيا يا دنياي ديگر انتظار پاداش ندارم چون من با رشدي كه كردم پاداش خود را گرفتم.
اگر مهربان نيستيم سه اتفاق ميافتد:
مهرطلبي: من محتاج محبتم پس تمام مدت ميخوام به همه ثابت كنم خوبم پس مرا دوست داشته باشيد پس من خودم را قرباني ميكنم تا مرا دوست بدارند.
خودخواهي: خودم را در ظاهر بزرگ و بي نياز نشان ميدهم اما در باطن رنج ميبرم و رنج ميدهم.
عزلت طلب: از ديگران جدا ميشوم تا اسيب نبينم.
٦٠ ويژگي افراد مهرطلب:
نيازمند تصويب و تصويب ديگران است.
توانايي نه گفتن به درخواست ديگران را ندارد و اگر نه بگويد دچار عذاب وجدان و حس بد مي شود.
خجالت مي كشد كه حق خود را مطالبه كند.
نسبت به رفتار و گفتار اشتباه ديگران مخالفت اشكاري نمي كند. (غیبت دائمی و پشت سر راحت حرف میزند ولی رودررو هرگز)
به راحتي نظراتش را بيان نمي كند.
توهين را تحمل ميكند اما تمسخر را نه.
از انچه براي شما مهم است تعريف و تمجيد مي كند.
رفتارش بر اساس حس و احساس است نه تفكر، به همين دليل اصرار به غذا دادن به شما در مهماني دارد. اگر محبتش را قبول نكنيد خشمگين مي شود و زود به او بر میخورد.
مهر و كين را با هم دارد. به فرزندش مي گويد بخور عزيزم بخور قربونت برم بخور وگرنه ميزنم تو سرتا
شخصيت غصه خوري دارد.
حتي در شرايط خوب احساس ياس ميكند مبادا اوضاع به سمت بدي برود.
پر توقع و پر انتظار است. در ازاي محبت و خوبي انتظار تشكر و محبت دارد.
نا اشكار شما را سرزنش ميكند و انتظار ديدن پشيماني شما را دارد. به طور مثال مي گويد عيب ندارد دير امدي اما انقدر منتظر موندم سر دردم شروع شد.
احساس مي كند به اين دنيا امده به بقيه خدمت كند. (و معمولا در اين راه همسر و فرزندش را اسيب ميزند يا فدا ميكند. مثلا از وقت خواب فرزندش ميزند كودكش رنج ميكشد اما نميتواند به مهمانان بگويد ديروقت شده و وقت خواب است.)
براي خودش خسيس است و نسبت به ديگران دست و دل باز (همه ی چیزهای خوب برای مهمان است، بد برای خود)
ويژگي هاي بهتر بودن (مومن، پاك، نجيب) را ميپذيرد اما ويژگي هاي برتر بودن (نشان دادن ماشين گرانقيمت و حرف زدن در مورد ان) را دوست ندارد.
قضاوت ديگران براش ملاك خوبي و بديست.
از اينكه از ديگري تعريف شود حس خوبي ندارد (حسادت پنهاني)
احساس مي كند كمتر و پايين تر از ديگران است.
از اينكه به او احترام بگذارند (او را بالا ببرند) خوشنود مي شود.
فرمانبرداري را خوبي خود ميداند.
شخصيتي وابسته دارند (نيازهاي فيزيكي و عاطفيشان از طريق ديگران براورده ميشود- احساس و انديشه اش متصل به ديگران است)
در زندگي به دنبال مقصر و گناهكار است. (اگر كسي صد بار از ما بخواهد كاري كنيم روزي كه ان كار را انجام داديم مسئول فقط خود ما هستيم)
خود را بدهكار ديگران ميداند و هميشه در حال عذرخواهي و تشكر كردن است.
از ترس خودخواه نبودن از زندگي لذت نميبرد.
مراقبت و مواظبت از خود را خودخواهي ميداند براي خانواده ش همه كار مي كند براي خودش نه
احساس ميكند هر جايي ميرود بايد كار مفيدي براي ديگران انجام دهد.
چون خودش را خوب نميداند غالب مواقع احساس تنهايي ميكند.
علاقه يي ندارد در يك جمع از او تعريف و تمجيد شود.
مظلوميت را دوست دارد چون مظلوميت را حقانيت مي داند.
براي جلب محبت ديگران نشان ميدهد كه همه را دوست دارد. براي جلب محبت ديگران حاضر است فداكاري كند.
نميتوان روي حرفهايشان حساب كرد.
چون برتري را خوب نميداند امادگي باختن در بازيها را دارد.
چون خودش را خوب نميداند جمله ش را با جاي فلاني اينجا خالي شروع ميكند.
به شدت از خودش و اوضاع ناراضيست.
وقتي عاشق ميشود در مقابل معشوق تسليم كامل است.
رفتار بد ديگران را تحمل ميكند چون ضعيف بودن را محق بودن ميداند.
از تغيير و تنوع دوري ميكند.
فقط براي ديگران زندگي ميكند به دنبال براورده كردن نياز ديگران است ( و موضوع ابرو از اينجا اغاز كيشود.)
با كسي كه مورد تاييد بقيه نيست ازدواج نميكند.
چون در طلب جلب محبت ديگران است بسيار مبادي اداب است (اين افراد به همين دليل در پي تربيت فرزندي مودب هستند و در اين راه فرزندشان را از پا در مي اورند تا بقيه بگويند چه بچه مودبي داري)
ظاهري ارام و دروني نارام دارند.
با كساني از انها خوشش نميايد هم دست به تعارف ميزند.
بسيار از انكه از او تشكر و قدرداني شود اهميت مي دهد.
براي خودش و ديگران محدوديت ايجاد ميكند (به همين دليل فرزندانشان با محدوديت هميشگي مواجهند)
اهل قضاوت و پيش داوري هستند. (دوستم يك دروغ گفته هزارتا حرف راست به او صفت دروغگويي ميدهم)
غرور خود را از طريق كوچك كردن خود و متواضع و فروتن بودن نشان ميدهد.
شعار مي دهد اما به ان عمل نميكند (به فرزندش ميگويد ورزش كن خودش اهل ورزش نيست)
اهل وظيفه است بعني كاري كه كسي به او تحميل ميكند اما مسئول نيست يعني كاري كه اختياري انجام شود. (كارهاي خوب را به خاطر ديگران ميكند. مثلا ظاهر نامرتب در خانه و ظاهر اراسته در بيرون)
به دنبال رسالت و پيامبريست بنابراين به دنبال نجات ديگران است.
اهل مذهب و خرافات است اما اهل سياست نيست. (از جمله قانون حلقه ها، قانون جذب محبت، و بسياري از خرافات شبيه علم)
اهل ترحم است و به خاطر همين حس با كسي ازدواج ميكند.
فاميل را خوب ميداند و غريبه را نه (معمولا فقط با فاميل رفت و امد دارند)
اغازگر خوبيست اما تمام كننده خوبي نيست.
اهل قضا و قدر و سرنوشت است و علاقه به فال گرفتن و استخاره دارد. (چون حاضر نيست مسئوليت زندگي خود را قبول كند)
مضطرب و نگران است به همين دليل دچار بيماري هاي روان تني مثل اسم ميگرن ... ميشود.
حالت خفيف افسردگي دارد.
خشمش را بروز نميدهد.
خجالتيست. فرد خجالتي خود را بد ميداند به همين دليل مواد مخدر و الكل استفاده ميكند تا حال بهتري داشته باشد.
خلاصهای از سخنرانی دکتر فرهنگ هلاکویی پیرامون مهرطلبی
No comments:
Post a Comment