Friday, November 16, 2012
Tuesday, November 13, 2012
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت:
جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ...
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.
دوستدارتو : بابالنگ دراز
زندگی زیباست
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش میتوان از جان گذشت
مردن عاشق نمی میراندش
در چراغ تازه می گیراندش
باغها را گرچه دیوارو در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخه ها را از جدایی گر غم است
ریشه هاشان دست در دست هم است
امیرهوشنگ ابتهاج
دلیل احترام
بعضی وقتا انسان با یک تخیل و رویائی پیش میرید و وقتی که واقیت محکم جلوی شما ایستاد اون موقع اون رویا رو تغیر میدید.
مادامی که انسان فک کنه دیگران از اون خوشهشون میاد خطری اون رو تهدید نمیکنه ، این دقیقن همون چیزیه که مردم به احترام اهمیت میدن ، چون فکر میکنن وقتی مردم احترام بهشون میزارند ناسزا بهشون نمیگند واون یه نو سپری است برای احساس آرامش . به همین دلیل که انسان ها به همون میزان که نگران ترند به این اداب و مراسم و مناسک بیشتر اهمیت میدادن
Subscribe to:
Posts (Atom)