Sunday, October 9, 2011

خونه آدم

وقتی اومده بودم مالزی ، یادم میاد وقتی  می خواستم  یاد  قدیما کنم ، میرفتم عکس های مسافرت های ایرانم رو نگاه میکردم،
الان که از مالزی اومدم اینجا ، میرم عکسهای مالزی رو نگاه میکنم. به نظر میرسه همون احساسات  ایران رو نسبت بهش دارم.
چون شاید خیلی از بهترین دوستام اونجان , خیلی های  دیگه که جاهای دیگه هستن رو  هم اونجا پیدا کردم .
خلاصه انگار خونه آدم اونجا نیست  که زیاد زندگی کرده باشه ..
. خونه آدم اونجاس که بهش بیشتر خوش گذشته باشه,
آدم های ارزشمند تری اونجا داشته باشه
خونه آدم اونجاست هر از چند گاهی بگه : هی هی ،اگه اونجا بودم یکشنبه رو میرفتیم  پورت دیکسون
 خونه آدم اونجاست هر از چند گاهی بگه: الو ، سلام، خوبی ؟  پاشو ۳ روزه بریم ماسوله یه اتاق بگیریم وسط زمستونه، اونجا کسی نیس
خونه آدم اونجاست که یه رفیق پایه همش داشته باشه که بره اونجا بمونه
 

The whole process of coming to United State of America costs me like swimming from Malaysia to US from Pacific ocean . I'm not gonna stop trying or giving up. If I were meant to gave up, i wouldn't reached to this point.

Why am I here.

 All truth is one. In this light, may science and religion endeavor here for the steady evolution of mankind
from darkness to light
from narrowness to broad-mindedness
from prejudice to tolerance
it is the voice of life which calls us to come and learn

Clifford Stoll

Sir Ken Robinson: Do schools kill creativity?

Worth hearing everyday