مقدار زیادی از تراوشات کلامی ما ارتباط مستقیم با ایده ال های ذهنی و قدرت تحلیلی و تجربیات ما داره . من متونم ساعت ها در مورد ایده ال های ذهنی و چهار چوب های استاندارد فکری خودم صحبت کنم ، در صورتی که به هیچ کدوم اونها عمل نکنم و پایبند هم نباشم. این مساله بسیار پیچیده و فریبنده ای میتونه به نظر برسه چون این امکان رو به شنونده یا خوانده میده که بر اسا س قدرت آنالیز و تحلیل قضاوت کنه در حالی که قضاوت های درست اشخاص بر اساس رفتار های ما در دراز مدت صورت میگیره و نه بر اساس ایده ال ذهنی و قدرت تحلیل و آنالیز ما. انسان به دلیل قدرت بالای منطق سازی که داره میتونه چارچوب های منطقی نما رو در مواجه با شرایط جدید تعریف کنه و ، مطابق با چارچوب های تعریف شده ایده ال و استاندارد های جدید ای تعریف کنه. قدرت تحلیلی و تجربیات گذشته میتونه تاثیر بسیار موثری برای جلوه دادن به این چهار چوب و ایده ال هاش بده در حالی که از نگاه کلی تحلیل ها بر پایه یک سری تفکرات منطقی نما بنا شده و هیچ پایه رفتاری نداره و این مساله قضاوت کردن در مورد اشخاص مختلف رو خیلی پیچیده میکنه .
No comments:
Post a Comment