Wednesday, April 13, 2011

طربانه6

یه روز یه ترکه با نیسانش می ره تو یه مغازه! وقتی افسر میاد تا کروکی تصادف رو بکشه، اونو می کشه یه گوشه و بهش می گه: 25000تومن می دم، توی کروکی بنویس مقصر مغازه بوده!

آبادانیه یه پنجاه تومانی تقلبی چاپ می كنه، لو میره، می گیرندش...
آبادانیه می گه از کجا فهمیدین کار منه؟
می گن: آخه کنار در دانشگاه تهران سمبوسه فروشی کجا بوده؟!

ترکه زنگ می زنه فرودگاه و می گه: ببخشید از اینجا تا تهران چقدر راهه؟
کارمنده می گه: یه لحظه...
ترکه می گه: خب خیلی ممنون! و قطع می کنه!

ترکه توي اتوبوس پر جمعيت پيله كرده بود به راننده و در گوش راننده هي حرف مي زد. راننده مرتب بهش مي گفت: برو بشين سر جات. آخرش مسافرها به راننده مي گن: آقاي راننده به حرفش گوش كن شايد كاري داره. راننده مي گه: نه بابا اومده به من مي گه: چپ كن يه كم بخنديم

یارو با خوشحالي به دوستش ميگه بالاخره اين پازل رو بعد از 3 سال حل كردم . دوستش ميگه: 3 سال زياد نيست؟ ميگه: نه بابا رو جعبه اش نوشته 3 تا 5 سال!

از حیف نون می پرسن این شعر از کیه؟ "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز"
می گه نمی دونم یه راهنمایی بکنید...
می گن اسم شاعر توی خود شعر هست.
می گه: آهان فهمیدم، جواد نکونام!

یه آقایی می ره هارد بخره می گه هارد ۳۲۰ می خوام. حیف نون هارد ۱۶۰ واسش میاره. آقاهه می گه: گفتم ۳۲۰. حیف نون می گه ناراحت نشو، جنسش خوبه جا باز می کنه.

حیف نون خوابیده بوده، میان بیدارش کنن می بینن پین کد می خواد!

No comments:

Post a Comment