یادش بخیر . بعد از دفاع تز فوق لیسانس (که پدرمون سرش در اومد ) هر شب میرفتیم بوکیت بینتانگ آبجو خوری .هم یه خورده به خودمون حال بدیم هم از حالو هوای ا سترس زا بیام بیرون . منو یاشار و روشنک و امیر . البته قبلش از سکرت رسیپی یه چندتا کیک میگرفتیم که بعد از آبجو بریم بالا وای که چه حالی میداد. بعدش هم میرفتیم سینما . یه دفه انقدر آبجو خورده بودیم که تو سینما خوابیدم. بعدش هم ۴ صبح میومدیم خونه . واقا دلم برای اون موقع ها تنگ شده. دلم میخواد دوباره همه بچه ها جمع بشن ۳ تا جاگ آبجو بزنیم تو گوشش . مخصوصا وقتی دخترا تیپسی میشن خیلی باحال میشن. ۱۵۰- ۳۲۵ میلی لیترمیفرستشون رو هوا.تجربه من نشون میده آبجو رو باید با دختر بخوری واونم تو جمع چند نفره ، اون وقته که پایه مسخره بازی و خنده بازی شروع میشه. آبجو لبه استخر هم حکایته دیگه ای داره
به افتخار همه دوستای خوب .
No comments:
Post a Comment